مرد آرام

نویسنده: شاهین اسماعیلی
زمان: 00:15:04
به اشتراک گذاری:
4.8
اپیزودهای این قصه
مرد آرام
خلاصه:

دوستم گفت که دگمه‌های پیرهنت باز است همانطور که نگاهش میکنم، دگمه‌هایم را آرام آرام می‌بندم؛ نمیدانم! شاید از صبح باز بوده و من نفهمیدم آنوقت نگاه می‌کنم به راهروی بیمارستان…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (206 votes, average: 4,80 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *