لیوان عتیقه

زمان: 00:29:37
به اشتراک گذاری:
3.7
اپیزودهای این قصه
لیوان عتیقه
خلاصه:

مهدی برخلاف خواسته ی پدر گربه ها را داخل خانه راه میداد و آنها هرجای خانه که میخواستند لم میدادند. یک روز رفتم به خانه ی پدری سری  بزنم  و تصمیم به شستن ظرفها گرفتم که ناگهان دستم به لیوان عتیقه خورد …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (54 votes, average: 3,70 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *