دو پیرمرد

نویسنده: لئو تولستوی
زمان: 00:28:40
به اشتراک گذاری:
3.67
اپیزودهای این قصه
دو پیرمرد
خلاصه:

دو پیرمرد به نام‌های یِفیم و بادروف قصد داشتند برای عبادت به اورشلیم بروند. یفیم دهقانی متین و سالم و ثروتمند، اما خسیس بود. بادروف رفتار خوشی داشت و به زنبورداری مشغول بود.
یفیم و بادروف به اصرارِ بادروف، بالاخره آماده ی سفر شدند و به راه افتادند. آنها بعد از گذشتن از مسیری طولانی، تصمیم گرفتند در خانه‌ای استراحت کنند. بادروف به سمت خانه رفت و یفیم که عجله داشت، پشیمان شد و گفت به راهش ادامه می‌دهد. او از بادروف خواست تا در اولین فرصت راهی شود

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (24 votes, average: 3,67 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *