حافظه پریشی

نویسنده: اُ. هنری
زمان: 00:18:39
4.72
اپیزودهای این قصه
حافظه پریشی
خلاصه:

آنروز صبح، من و همسرم ماريان، دقيقا مثل هميشه از هم جدا شديم. او دومين فنجان چاي‌اش را روي ميز گذاشت و مرا تا جلوي در بدرقه كرد. جلوي در پرز نامرئي يقه‌ام را تكاند و دستور داد كه مراقب سرماخوردگي‌ام باشم. من سرما نخورده بودم. …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (67 votes, average: 4,72 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *