مزاحم

زمان: 00:16:25
به اشتراک گذاری:
4.52
اپیزودهای این قصه
مزاحم
خلاصه:

«در یک شب پاییزی، اورلیک در جنگل در انتظار دشمنش، جُرج زینِن، بود. آنها به خاطر تکه‌ای زمین اختلافاتی با هم داشتند؛ به قدری که به خون هم تشنه بودند. بالاخره جرج از راه رسید و بحث آن دو بالا گرفت. آنها به روی هم اسلحه کشیدند…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (33 votes, average: 4,52 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *